Saturday 7 May 2011

جهان هیچ وقت آغاز نداشته ، به وجود نیامده و هیچ وقت هم پایان نخواهد داشت

یکی از دوستان در صفحه ی فیس بوک نوشته بودن جهان از هیچ به وجود آمده ، از نظر من همچین چیزی غیر ممکنه زیرا همونطور که در پست قبل هم گفتم بر اساس قانون نیوتون نمیشه هیچ شیئی رو از هیچ بوجود اورد و همین طور هم نمیشه اشیاء رو از بین برد فقط میتونیم شکل اونها رو عوض کنیم و دنیا نمیتونه از هیچ شکل گرفته باشه از نظر من دنیا اصلا به وجود نیومده بلکه وجود داشته
 میتونیم بگیم دنیا مثل اعداد ریاضیه ، تصور کنید ما عدد صفریم ؛ اعداد منفی زمان قبل هستند و اعداد مثبت زمان آیندست هیچ وقت نمیتونین کوچکترین عدد رو پیدا کنید برای مثال نمیشه بگیم 999 - کوچکترین عدده زیرا همیشه یک عدد کوچکتر از اون (یک زمان قبل تر از اون ) هست 1000- پس بر این اساس نمی تونیم برای آغاز دنیا تاریخی معین کنیم ؛ دنیا همیشه وجود داشته و هیچ وقت به وجود نیومده

به نام خودم! فصل اول مقاله

به نام خودم !
این نوشته را زبان ساده و روزمره مینویسم
هدف این نوشته روشنگری و ترس زدایی از خواننده است و نشان دادن حقیقت ؛ هدف این نوشته کوتاه این هست که به خواننده بفهماند چیزی که با منطق و عقل و نشان دادن دلیل نمی توانی قبول کنی پس قبولش نکن از هیچ چیز نترس پای عقیده ات بایست ، اگر هم خدایی وجود داشته باشد که وجود ندارد به خاطر عقیده ات تورو مجازات نخواهد کرد ، تو بر اساس منطقی که خودت به دست اوردی به این نتیجه رسیدی که اون وجود نداره پس مجازات برای چیست ؟

خوب ، نوشته را شروع میکنم ؛ همه ی بخش های آن را با دقت بخوانید و در صورت داشتن سوال آن را با ایمیل یا صفحه ی فیسبوک من که در ابتدای کتاب نوشته ام در میان بگذارید
بی دلیلی

اگر کسی بداند شما بی خدا هستید معمولا اولین سوالی که از شما میکنند این است که چه دلیلی برای انکار وجود خدا داری؟
پاسخ به این سوال بسیار ساده است ؛ اگر کسی بخواهد وجود چیزی را اثبات کند این مدعی وجود آن است که باید وجود آن را اثبات کند نه انکار کننده ی آن ؛ بگذارید برایتان یک مثال بزنم تا درکش آسانتر شود :

من میتوانم ادعا کنم کیلومترها زیر شهرم شیراز هزاران تن طلا و الماس های گرانبها وجود دارد و به شما بگویم آهای! بیایید در شهرم سرمایه گذاری کنید و معادن طلای زیر زمینی اش را استخراج کنید ، اینجا من هستم که باید برای اثبات حرفم دلیل بیاورم ، نمی توانم از شما بخواهم که دلیل بیاورید که کیلومترها در اعماق شهرم شیراز زیر زمین طلا وجود ندارد ، دلیل شما برای وجود نداشتن هزاران تن طلا بی دلیلی است ، یعنی دلیلی نمیبینید که چنین ادعایی حقیقت داشته باشد
پس نتیجه می گیریم برای اثبات وجود چیزی این مدعی وجود آن است که باید دلیل منطقی و قانع کننده بیاورد و دلیل من برای انکار وجود خدا بی دلیلی است یعنی دلیلی نمیبینم یا دلایلی که برای وجود خدا برایم آورده اند قانع کننده ، منطقی وعاقلانه نبوده است.
در ادامه تمام دلایل معتقدان به وجود خدا را بررسی و زیر سوال میبرم تا شما هم مثل من ببینید که دلایلشان کاملا اشتباه و غیر منطقی است...



بی نظمی

نمیتوانم بفهمم منظورشان از نظم چیست ؟ کدام نظم ؟ آیا منظورتان از نظم حیات روی کره ی زمین است ؟ آیا واقعا در تمام دنیا با این عظمت که میلیاردها کهکشان و در هر کهکشان هزاران ستاره و هزاران سیاره و منظوره آیا واقعا هیچ جایی نباید پیدا میشد که در آن حیات وجود داشته باشد ؟ جهان آنقدر بزرگ است که از نظر من هزاران سیاره غیر از زمین وجود دارند که حیات روی آنها جریان دارد اما هر کدام از آنها آنقدر از ما دورند که ما قادر به دیدن آنها نیستیم .
هر جا نور به اندازه ی کافی وجود داشته باشد و آب و خاک مناسب هم که از عنصرهای اصلی موجود در دنیا هستند وجود داشته باشد حیات هم به مرور به وجود می آید .
مطمئن باشید در دوردست ها ، جاهایی که میلیون ها سال نوری با ما فاصله دارند و از دیدرس ما دورند حیات وجود دارد .
برای مثال این را تصور کنید که هزار ملیارد عدد تاس هست ، همه ی آنها با هم و به طور تصادفی و نامرتب بر روی زمین پخش میشوند ،آیا نمیشود در بین این همه تاس یک مساحت دو متر مربعی را پیدا کرد که پنجاه عدد تاس درون آن باشد و همه ی آن تاس ها روی عدد شش باشد ؟
دنیا هم همین است دنیا آن چنان بزرگ است که بین این همه ستاره و سیاره و منظومه ، پیدا می شوند جاهایی که محیط مساعد برای حیات روی آنها باشد و همان طور که گفتم مطمئنا در این دنیای بزرگ هزاران سیاره غیر از زمین را میتوان پیدا کرد که مانند زمین حیات رو ی آنها جریان داشته باشد و آنچنان از ما دور اند  که تلسکوپهای ما قادر به دیدن آنها نیستند.


                  


            رد علیت

خوب منظور آنها از قانون علیتی که با آن وجود خدا را اثبات میکنند این است که دنیا نمیتواند از هیچی شروع شده باشد و باید یک خالق میداشت ، وقتی از آنها میپرسی که خود خدا را چه کسی خلق کرده جواب می دهند که خدا واجب الوجود است ! یعنی نیاز به خالق ندارد و وجودش واجب و ضروری است ، حال سوال من این است که چرا خود دنیا واجب الوجود نباشد ؟ چرا نگوییم خود دنیا آغازی نداشته و همیشه وجود داشته است ؟
نیوتون قانونی دارد که در آن میگوید نمیتوان از هیچ چیزی بوجود آورد  و نمی توان چیزی را از بین برد فقط از شکلی به شکلی دیگر تبدیل میشوند ، بنابر این قانون نمیتوانیم آغاز دنیا را به تاریخی و زمانی منصوب کنیم اصلا نمی توانیم برای دنیا آغازی در نظر بگیریم زیرا بنابر این قانون از هیچ نمی توان چیزی بوجود آید ؛ همچنین نمیتوانیم به وجو آمدن دنیا را به خدا نسبت دهیم زیرا اگر به خدا نسبت دهیم باید بگوییم خدا چه زمانی به وجود آمده است؟ آیا خدایی که از او حرف میزنید از هیچ به وجود آمده است؟  که این از هیچ به وجود آمدن قانون نیوتون را نقض میکند ؛ پس باید بگوییم خدا یا دنیا وجود داشته اندو به وجود نیامده اند  زیرا نمی توانسته اند از هیچ به وجود آیند و یکی از اینها ( خدا یا دنیا ) واجب الوجود اند ( یعنی یکی از اینها نیاز به خالق ندارند)

خوب حالا که به این مساله پی بردیم چرا نگوییم خود دنیا واجب الوجود است و همیشه وجود داشته است و کسی آن را خلق نکرده ؟ چرا یک قدم عقب برویم و مساله را پیچیده تر کنیم و آن را به خدا نسبت دهیم ؟ اگر به خدا نسبت دهیم باید بگوییم خود خدا از کجا به وجود آمده ؟ اگر خدا واجب الوجود است و وجود داشته و به وجود نیامده چرا این خصوصیت ها را برای خود طبیعت و دنیا نگوییم ؟ چرا نگوییم خود دنیاست که واجب الوجود است و آفریده و خلق نشده و همیشه وجود داشته است ؟
در این صورت که بگوییم دنیا وجود داشته است بیشتر به حقیقت نزدیکیم تا آن که خدا را بدون هیچ دلیلی به فرمول به وجود آمدن دنیا اضافه کنیم.
پس نتیجه میگیریم این خود دنیاست که واجب الوجود است و آفریده نشده و وجود داشته است و فرضیه ی علیتی که آنها مطرح میکنند کاملا پوچ است.